متکبرفرهنگ مترادف و متضادازخودراضی، بانخوت، پرادعا، خودبین، خودپرست، خودپسند، پرافاده، خودنگر، خودخواه، خودستا، سرگران، کبرآگین، گرانسر، گندهدماغ، لافزن، متفرعن، مستکبر، معجب، خودبزرگبی
مستکبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. استثمارگر، امپریالیست، سرمایهدار، طاغوتی ۲. گردنکش ۳. متکبر، مغرور ≠ مستضعف ۴. زورگو، قدرتطلب ۵. جهانخوار
تکبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. افاده، برتنی، تبختر، تفرعن، خودبزرگبینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، صلف، غرور، فیس، کبر، گردنکشی، لاف، نازش، نخوت ≠ فروتنی ۲. افاده کردن، کبر ورز
خودبینفرهنگ مترادف و متضادخودپسند، خودنگر، خویشتنبین، خودخواه، متفرعن، متکبر، مدمغ، معجب، مغرور ≠ متواضع
خودخواهفرهنگ مترادف و متضادخودبین، خودپسند، خودرای، متفرعن، متکبر، مختال، مدمغ، مستبد، معجب، مغرور ≠ غیرخواه
