متواری شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراری شدن، گریزان گشتن ۲. پنهان شدن، مخفی شدن ۳. سرگردان شدن، دربهدر شدن
پراکندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاشیده، پخش، پخشوپلا، ولو ۲. پریشان، متشتت، متفرق ۳. نابسامان، نامضبوط، نامنظم ۴. منثور ۵. متواری، تارومار، متلاشی ۶. شایع، منتشر ۷. تنک ۸. جدا، رها، منفک ≠