متزلزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. سست، نااستوار، ناپایدار ≠ استوار ۲. لرزان، لرزنده ≠ مستحکو، قویم ۳. دودل، ، متردد، مردد ≠ مصمم
متزلزل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سست شدن، ضعیف شدن ۲. لرزان شدن، بهلرزه درآمدن ۳. نااستوار شدن، بیثبات شدن ۴. دودل شدن، مردد شدن، دچار تردید شدن، بهشک افتادن ۵. از هم پاشیدن
متزلزل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیثبات کردن ۲. ناامن کردن ۳. لرزاندن، بهجنبش درآوردن، به لرزه انداختن ۴. سست کردن
منزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. جا، مکان ۲. جایگاه، مقام ۳. بیت، خانه، دار، دولتسرا، سامان، سرا، کاشانه، ماوا، مسکن، موطن، نشیمن، وثاق، یورت ۴. مرحله ۵. اهلبیت، زن و فرزندان ۶. مقصد، هدف ۷.
سکنا گزیدنفرهنگ مترادف و متضادمنزل کردن، اقامت کردن، مقیم شدن، جای گرفتن، متوطن شدن، ماوا گزیدن، خانه کردن، سکونت کردن، سکونت گزیدن ≠ کوچیدن
منزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. جا، مکان ۲. جایگاه، مقام ۳. بیت، خانه، دار، دولتسرا، سامان، سرا، کاشانه، ماوا، مسکن، موطن، نشیمن، وثاق، یورت ۴. مرحله ۵. اهلبیت، زن و فرزندان ۶. مقصد، هدف ۷.