متمایلفرهنگ مترادف و متضاد۱. خمیده، کج، مایل، معطوف، منحرف ۲. خواهان، راغب، شایق، گرونده، مایل ≠ متنفر
متمایل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. میل کردن، رغبت یافتن، خواهان شدن، مایلگشتن، علاقهمند شدن ۲. گرایش یافتن، جهتگیری کردن
متاثرفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول ۲. اثرپذیر ۳. تحتتاثیر
متاثر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تحت تاثیر قرار گرفتن ۲. ناراحت شدن، مغمومگشتن، اندوهگین شدن، به فکر فرورفتن
شبیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تالی، جور، عوض، قبیل، قرین، کفو، ماننده، مانسته، مانند، متشابه، متماثل، مثل، مشابه، نظیر، نمونه، هماننده، همانند، همسان ۲. تعزیه، نمایش ≠ متضاد، مختلف
مانندفرهنگ مترادف و متضاد۱. بسان، تالی، جفت، جور، شبه، شبیه، عدیل، قبیل، قرین، متماثل، مثابه، مثل، مشابه، نظیر، نمونه، همال، همانند، همتا ۲. تشبیه، مشابهت