18 مدخل
۱. قرین، قرینه ۲. یار، یاور ≠ نامتقارن ۳. همزمان
همرس، همگرا ≠ متباعد
۱. حالتتقارن، همزمان ۲. پیوسته، متصل ۳. قرین، نزدیک، همدم، یار
۱. همزمان شدن ۲. پیوستن، متصل شدن ۳. قرینشدن، همراه گشتن
مقارنه، ملازمه، همزمانی
۱. متقارن ۲. تناظر، توازن، نظیر، هماهنگ
مقارنه، ملازمه، همراهی
متقارب، همگرا، یکجهت
متقارب، همرس، ≠ ناهمگرا