متعاقبفرهنگ مترادف و متضاد۱. دنبال، دنباله، عقب ۲. درپی، درتعقیب، پیرو ۳. پشتسرهم، پیدرپی، متوالی، بهدنبالهم
متعلق شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیوستن، وابسته شدن، متصل شدن ۲. مرتبطشدن، مربوط شدن ۳. منتسب شدن، انتسابیافتن ۴. آویخته شدن، آویزان شدن
معوقفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازداشته، عقبافتاده، عقبانداخته، معطل، معوقه، بهتاخیرافتاده ≠ معین ۲. بلاتکلیف، پادرهوا، معلق
توابعفرهنگ مترادف و متضاد۱. متعلقات، وابستهها ۲. حومهها ۳. اطراف ۴. پیروان، چاکران ۵. پیآمدها، نتایج ۶. تابعها