متعینفرهنگ مترادف و متضاد۱. توانگر، ثروتمند، دولتمند، غنی، متشخص، متمول ۲. اعیان ۳. متنفذ، بانفوذ ۴. برجسته، ممتاز ۵. ظاهر، آشکار ۶. محقق، ثابت
بو کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. استشمام کردن، بو کشیدن، بوییدن ۲. بدبو شدن، متعفن شدن ۳. له شدن، فاسد شدن