تضررفرهنگ مترادف و متضاد۱. خسران دیدن، زیانبردن، ضرر کردن، متضرر شدن ≠ سود بردن، نفع کردن ۲. گزند دیدن
متاثرفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول ۲. اثرپذیر ۳. تحتتاثیر
متاثر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تحت تاثیر قرار گرفتن ۲. ناراحت شدن، مغمومگشتن، اندوهگین شدن، به فکر فرورفتن
خسارت دیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متضرر شدن، زیان کردن، ضرر کردن، خسارتکشیدن، خسارت خوردن ≠ خسارت گرفتن ۲. لطمه خوردن، آسیب دیدن، صدمه دیدن ≠ لطمهزدن، آسیب رساندن
تضررفرهنگ مترادف و متضاد۱. خسران دیدن، زیانبردن، ضرر کردن، متضرر شدن ≠ سود بردن، نفع کردن ۲. گزند دیدن