26 مدخل
پیرویشده، اطاعتشده، تبعیتشده ≠ تابع
بالارونده، فرایاز، صعودکننده
بلند شدن، برخاستن، بالا رفتن، صعود کردن، برآمدن
۱. ایجاد کردن ۲. ساطع کردن
انگاشته، پنداشته، قابلتصور، ممکن
۱. صوفیان، درویشان، اهل تصوف ۲. صوفیه ۳. متصوف ≠ متشرعه
انگاشته، متصور، مفروض، موهوم
گوناگون، متنوع، مختلف، نوعبهنوع ≠ همگون، یکسان
تابع، پیرو ≠ متبوع
خودآرا، ریاکار، متصنع، متظاهر