13 مدخل
همانند، شبیه، همشکل، متشاکله
سپاسگزار، شکرگزار، ممنون، وامدار
۱. شکلپذیر، صورتپذیر ۲. سازمانیافته، شکلگرفته، تشکیلشده
۱. گلهمند، گلایهمند ۲. شاکی، شکواگر
سپاسگزار بودن، متشکر بودن، ممنون بودن، منتپذیر بودن
۱. ممنون، متشکر، سپاسگزار ۲. تشکر، ممنون ۳. ممنونم، متشکرم، سپاسگزارم
سپاسگزار، قدردان، متشکر، منتپذیر، نمکشناس ≠ کفور
سپاسگزار شدن، قدردان بودن، متشکر شدن، سپاس داشتن