22 مدخل
همانند، شبیه، همشکل، متشاکله
سپاسگزار، شکرگزار، ممنون، وامدار
۱. شکلپذیر، صورتپذیر ۲. سازمانیافته، شکلگرفته، تشکیلشده
۱. گلهمند، گلایهمند ۲. شاکی، شکواگر
۱. بیزاری، جدایی، طلاق ≠ ازدواج ۲. رهایی ≠ اسارت ۳. وقفه ≠ ادامه، تداوم
سپاسگزار بودن، متشکر بودن، ممنون بودن، منتپذیر بودن
۱. ممنون، متشکر، سپاسگزار ۲. تشکر، ممنون ۳. ممنونم، متشکرم، سپاسگزارم
سپاسگزار، قدردان، متشکر، منتپذیر، نمکشناس ≠ کفور
سپاسگزار شدن، قدردان بودن، متشکر شدن، سپاس داشتن