معنی متز | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

افزون، افزونشونده

۱. سست، نااستوار، ناپایدار ≠ استوار ۲. لرزان، لرزنده ≠ مستحکو، قویم ۳. دودل، ، متردد، مردد ≠ مصمم

۱. سست شدن، ضعیف شدن ۲. لرزان شدن، بهلرزه درآمدن ۳. نااستوار شدن، بیثبات شدن ۴. دودل شدن، مردد شدن، دچار تردید شدن، بهشک افتادن ۵. از هم پاشیدن

۱. بیثبات کردن ۲. ناامن کردن ۳. لرزاندن، بهجنبش درآوردن، به لرزه انداختن ۴. سست کردن

پارسا، زاهد، زهدورزنده

متزاید

۱. ثابت، مستقر ≠ متزلزل ۲. باقی، برقرار، پابرجا، پایا، پایدار ≠ ناپایدار

۱. دودل، متزلزل، متردد، مردد ۲. پرشک، دمدمیمزاج، نامصمم ≠ مصمم

سستیناپذیر، استوار، محکم، باثبات، خللناپذیر ≠ تزلزلپذیر، متزلزل

بیثبات، تبدلپذیر، تبدیلپذیر، متزلزل، متغیر، ناپایدار ≠ تغییرناپذیر، تبدلناپذیر