متروکفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیرونق ۲. رها، واگذاشته، ول ۳. متروکه، ویران، خالی از سکنه ≠ آباد، مسکون ۴. خراب، خرابه ≠ آباد ۵. کهنه ۶. مردود، مطرود ۷. مهجور ≠ معمول
متروکفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیرونق ۲. رها، واگذاشته، ول ۳. متروکه، ویران، خالی از سکنه ≠ آباد، مسکون ۴. خراب، خرابه ≠ آباد ۵. کهنه ۶. مردود، مطرود ۷. مهجور ≠ معمول
مرعوب شدنفرهنگ مترادف و متضادبیمناکشدن، متوحش شدن، هراسان گشتن، سراسیمهشدن، وحشت کردن، به وحشت افتادن