10 مدخل
حاصل شدن، به دست آمدن، نتیجه شدن، منتجشدن
۱. مقرر، مستقر، جایگیر ۲. نتیجه، حاصل، بازده
چشمبهراه، درصدد، چشمانتظار، مترصد، مراقب، منتظر، نگرنده
محتمل، شدنی، منتظره ≠ غیرمترقبه
امیدوار، مترقب، متوقع، منتظر، نگران، چشمانتظار
پرستنده، عابد، مترهب، متعبد
پارسا، پرستشگر، پرستنده، زاهد، عبادتکار، مترهب، متعبد
تصادفاً، غیرمنتظر، غیرمنتظره، ناگهانی ≠ مترقبه
امیدوار، چشمبهراه، درکمین، کمینگر، گوشبهزنگ، مترقب، متوقع، مراقب، منتظر