تبخترفرهنگ مترادف و متضاد۱. افاده، پز، تفرعن، تکبر، فخرفروشی، فیس، گندهدماغی ۲. به خودبالیدن، فخر فروختن، نازیدن
متاخرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اخیر، تازه، جدید ۲. پسمانده، عقبافتاده ۳. واعقبافتاده، واپسمانده ۴. درنگکننده، تاخیرکننده ≠ متقدم
مغرورفرهنگ مترادف و متضادپرادعا، پرمدعا، خودبین، خودپرست، خودپسند، خودخواه، خودستا، غره، فریفته، گرانسر، گردنفراز، متبختر، متفرعن، متکبر، مدمغ، مستکبر ≠ افتاده، فروتن
تفرعنفرهنگ مترادف و متضاد۱. افاده، تبختر، تکبر، خودپرستی، غرور، فخرفروشی، فرعونیت، فیس، گندهدماغی ≠ افتادگی، تواضع ۲. متفرعن شدن ≠ متواضع شدن
افادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت ۲. بهرهدهی، سودرسانی