مبتذلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیارزش، پست، پیش پاافتاده، سخیف، ناپسند، هجو ۲. عوامپسند، بازاری ۳. خوار، پست، فرومایه
مبتذل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهابتذال کشاندن، بیارزش کردن، بیمحتوا کردن ۲. عامهپسند کردن، عوامپسند کردن
بیتوتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تهجد، شببیداری، شبزندهداری، مبیت، مساهرت ۲. اتراق، اقامتموقت، توقف شبانه
مبتلا کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرفتار کردن، دچار کردن، اسیر کردن، مبتلا ساختن ۲. معتاد کردن ۳. شیفته کردن، دلباخته کردن، عاشق کردن