معنی مبنای جست‌وجو

جست‌وجوی مشابه

۱. اصول، بنیانها، پایهها، مبناها، شالودهها ۲. مضامین

اساس، اصل، بنیاد، بنیان، پایه، شالده، شالوده، ماخذ ≠ بنا، ساختار

حاکی، مشعر

۱. باقی، پایا، پایدار، جاوید، ماندنی ≠ زوالپذیر، فانی ۲. شبیه، مثل،

پیرو آئینمانی، وابسته به مانی، مانیگرا

۱. اصل، مبنا ۲. پایه، پی، شالوده

۱. اساس، بن، بنیاد، بنیان، بیخ، پایه، شالوده، مبنا ۲. اثر، ردپا، رد ۳. پس، پشت، تعاقب، دنبال، عقب، قفا، متعاقب، واپس ۴. رگ، عصب

۱. فرضیه، نظریه ۲. نظری ≠ عملی ۳. مبادی، مبانی، مجموعه ایدههاو مفاهیم تجریدی

۱. بیانگر، حکایتگر، دال، مبنی، مشعر ۲. داستانسرا، داستانگو، قصهگو

بنیانگزاری، پایهگذاری، تاسیس، مبنا