برانگیختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به هیجانآوردن، تحریض کردن، ترغیب کردن، تشویق کردن، تهییج کردن ۲. آنتریک کردن، تحریک کردن ۳. وادار کردن، وا داشتن ۴. مبعوث کردن، زنده کردن ۵. روانه کردن
منشورفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجازه، حکم، خط، رقعه، رقیمه، طغرا، طومار، عرضحال، عریضه، فرمان، کاغذ، مراسله، مرقومه، مکتوب، نامه، نبشته، نوشته، ورقه ۲. بلور ۳. چندوجهی ۴. پراکنده، منتشر ۵.