مباراتفرهنگ مترادف و متضاد۱. از هم بیزار شدن، از یکدیگر بری شدن ۲. طلاق (به سبب کراهتزوجین از یکدیگر)
مبارزفرهنگ مترادف و متضادپهلوان، جنگاور، جنگجو، جنگی، حریف، دلیر، رزمنده، سلحشور، شجاع، شوالیه، صفشکن، غازی، گرد، مجاهد، محارب، نبرده، هنگامهجو
مبارزه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جنگیدن، رزمیدن ۲. فعالیت سیاسی کردن، ستیز کردن، ستیزیدن ۳. تلاش کردن، کوشیدن ۴. مسابقه دادن
مژدهرسانفرهنگ مترادف و متضاد۱. بشیر، بشارترسان، مژدهدهنده، مژدهور، مژدهفرما، بشارتدهنده، مبشر، نویدبخش ۲. مشتلقچی ۳. پیک، قاصد