15 مدخل
بذلشده، واگذارشده
۱. دادن، بخشیدن، عنایت کردن، بذل کردن ۲. صرف کردن، به کار بردن
بخشیدن، دادن، واگذار کردن، مبذول کردن
۱. مرحوم، روانشاد، شادروان ۲. مقبول، پذیرفتهشده
جامع، مبسوط، مفصل ≠ موجز، مختصر
۱. بهتفصیل، مبسوط، مشبع، مشروح، مفصل، ۲. تفصیلا، مفصلاً
۱. فراخ، گسترده، وسیع ۲. طولانی، مبسوط، مفصل
بسیط، پخش، پهن، پهناور، شایع، عریض، مبسوط، منبسط، وسیع
۱. رحب، فراخ، گشاد، مبسوط، منبسط، وسیع ۲. باز، مفتوح ≠ بسته