23 مدخل
۱. براساس، برپایه ۲. مبنی ۳. بناشده، بنانهادهشده، نهادهشده
۱. اصول، بنیانها، پایهها، مبناها، شالودهها ۲. مضامین
بیتجربه، تازهکار، ناشی، ناوارد، نوآموز، نوپیشه ≠ مجرب، آزموده، کارکشته
حاکی، مشعر
نظام حکومتی مبتنیبرقانون اساسی ≠ استبدادی
۱. آزمایشی، اختباری ۲. مبتنی بر تجربه
۱. مبتدی، نوچه، نوزخمه ۲. دانشآموز، شاگرد
بیتجربه، تازهکار، مبتدی، نامجرب، نوپیشه، نوکار ≠ مجرب
تازهکار، کارآموز، مبتدی، نوپیشه، نوچه ≠ آزموده، کهنهکار