مبتلا شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرفتارشدن، دچار شدن، ابتلا یافتن، اسیر شدن، مبتلاگشتن ۲. معتاد شدن ۳. عاشق شدن، شیفتهشدن، دلباخته شدن
مبتلا کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرفتار کردن، دچار کردن، اسیر کردن، مبتلا ساختن ۲. معتاد کردن ۳. شیفته کردن، دلباخته کردن، عاشق کردن
محمولفرهنگ مترادف و متضاد۱. بار، محموله ۲. حملشده، بارشده ۳. خبر، گزاره ≠ مبتدا، موضوع ۴. تاویلشده، تفسیرشده
خبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آگاهی، اطلاع، نبا ۲. اخبار، شایعه، گزارش ۳. قضیه، روایت ۴. مسند ≠ مبتدا ۵. نقل، حدیث، گفتار ۶. محمول ۷. دستنبشته، ۸. اتفاق، حادثه، رویداد، ماجرا ۹. نشان، اثر
موضوعفرهنگ مترادف و متضاد۱. سوژه، مبحث ۲. مساله، مشکل، مطلب ۳. محمول ۴. باب، خصوص، فقره ۵. قضیه ۶. نهاده، گذارده ۷. وضعشده، قراردادهشده ۸. ساختگی، مصنوع، مجعول، مکذوب ۹. مبتدا ≠ محمول
مبتلا شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرفتارشدن، دچار شدن، ابتلا یافتن، اسیر شدن، مبتلاگشتن ۲. معتاد شدن ۳. عاشق شدن، شیفتهشدن، دلباخته شدن