سرگذشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. شرح حال، ترجمه احوال، بیوگرافی ۲. ماوقع، ماجرا، واقعه، احوال ۳. افسانه، حکایت، داستان، قصه
حریصفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزمند، آزور، پرآز، پرحرص، پرطمع، رژد، طماع، طمعکار ≠ قانع ۲. زیادهطلب، زیادهخواه ۳. گرسنهچشم، ولوع ≠ چشم و دل سیر ۴. علاقهمند، مشتاق ۵. مولع
کارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیشه، حرفه، شغل، کسب، مشغله ۲. نقش، وظیفه ۳. منصب ۴. عمل، فعل، کردار ۵. امر، ماجرا ۶. ساخت، صناعت ۷. تقدیر، سرنوشت، مرگ ۸. اتفاق، پیشامد، حادثه، ماوقع ۹. مسا