مادگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. ماده بودن، تانیثبودن، مونث بودن ≠ نرینگی ۲. اندام مادهگلوگیاه، عضوتولیدمثل گلوگیاه ۳. جادکمه، جاتکمه
ماندنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایدار، جاوید، مانا ۲. بادوام، دیرپا ۳. فراموشنشدنی، بهیادماندنی ۴. مقیم، ساکن
مادیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پولپرست، پولدوست، پولکی، مالپرست، مالدوست ۲. خسیس، مقتصد، ممسک ۳. مادهگرا، ماتریالیست، مادیگرا ۴. مادنژاد ۵. عنصری ۶. جرمانی، جرمدار، جسمی، جسمانی، هیولانی ≠
تعبفرهنگ مترادف و متضاد۱. الم، بیدماغی، رنج، رنجوری، رنجه، زجر، زحمت، سختی، عذاب، عنت، کلال، گرفتاری، ماندگی، محنت، مرارت، مشقت ۲. رنجه شدن، بهزحمت افتادن، ماندهشدن
تاریخیفرهنگ مترادف و متضاد۱. قدیمی، کهن، باستانی ۲. مربوط به تاریخ ۳. مهم، بااهمیت ۴. به یاد ماندنی، فراموشناشدنی، خاطرهانگیز ۵. تاریخنگار، تاریخنویس، مورخ ۶. تاریخدان
تشابهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجانس، شباهت، مانندگی، مشابهت، همانندی، همسانی، یکسانی ۲. شبیه بودن، همانند بودن ≠ تخالف، اختلاف، تفاوت