معنی ماج و موج | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. آمیختن ۲. اختلاط، امتزاج ۳. آمیزش

ضمیر اول شخص جمع، منوتو، منوشما، منوایشان، منواو، منوآنها ≠ آنها، شما، ایشان

آب

۱. بازگشت ۲. مرجع، محلبازگشت

۱. حیران، شگفتزده، گیج، متعجب، حیرتزده، مبهوت ۲. تیره، تار، رنگپریده، رنگرفته، کبود، کدر ۳. شهمات

دارایی، خواسته، مال و مکنت، ضیاع و عقار، مایملک، نعمت، هستونیست

۱. بینیاز گردانیدن، خودکفا کردن ۲. غنی ساختن، به مال و مکنت رساندن، ثروتمند کردن

حیران، حیرتمند، خیرهدل، سرگشته، مات، مبهوت، متحیر، هاج و واج

۱. سنگافکن، کلوخانداز ۲. محل پرتاب سنگ(در دژها و قلعهها) ۳. سنگرس (مسافت) ۴. مانعتراش ۵. جشن آخر ماه شعبان

۱. مادر، مام، والده ۲. اصل، مایه ≠ اب، پدر