لطففرهنگ مترادف و متضادالتفات، بخشش، بذل، تفضل، شفقت، ظرافت، عنایت، کرم، لطافت، محبت، مرحمت، ملایمت، مهر، مهربانی، نرمی، نیکی ≠ عتاب، عنف، قهر
لطیففرهنگ مترادف و متضاد۱. ظریف، نازک ۲. ترد، شکننده ۳. زیبا، گلاندام، گلپیکر، نازکاندام، نازکبدن، نازکتن ۴. شیرین، نغز ۵. ریز، ریزه، سبک ≠ زمخت، ضخیم، کلفت
خودستایی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. رجز خواندن، لاف زدن، رجزخوانی کردن، خود را ستودن، خودنمایی کردن، از خود تعریف کردن ۲. کبر ورزیدن، تبختر فروختن
چوبکاری، چوبکاری کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شرمنده کردن، شرمسار کردن، مورد لطف و عنایت بسیار قراردادن ۲. باچوب زدن، کتک زدن
منیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسپرم، نطفه ۲. آبنشاط ۳. تکبر، خودبینی، غرور ۴. انانیت، خودستایی، لاف، منیت ۵. منممنم زدن