لکاتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدکاره، جنده، خودفروش، روسپی، فاحشه، قحبه، معروفه، هرجایی ۲. بدزبان، سلیطه، شرور
لافرهنگ مترادف و متضاد۱. بین، درون، مابین، میانه، میان، وسط ۲. درز، روزن، شکاف، کر ۳. لایه، ورق ۴. تا، چین ۵. خیر، لما، نه ۶. قیچی، مقراض
پتیارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهریمنصفت، دیوخو، دیوسیرت ۲. بدکاره، سلیطه، لکاته، پاردمساییده ۳. زشت، مهیب ۴. آفت، بلا، مصیبت ۵. دشمنی، ضدیت، عداوت، عناد
خودفروشفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنبهمزد، تنفروش، جنده، روسپی، فاحشه، کوچهقجری، قحبه، لکاته، بلایه، معروفه ۲. خودپرست، خودخواه، متکبر
روسپیفرهنگ مترادف و متضادجلب، جنده، خودفروش، زانیه، زناکار، غر، فاحشه، قحبه، لکاته، معروفه، معروفه، نامستور، هرجایی