44 مدخل
بیاعتنا، بیبندوبار، بیغم، بیقید، بیمبالات، تنآسا، غافل، لاابالی ≠ منضبط
بطالت، بیاعتنایی، بیخیالی، بیغمی، تنآسایی، لاابالیگری ≠ انضباط
۱. رسوب، گل، لجن ۲. لا، میان، وسط
۱. لاقید، لاابالی ۲. بیغم ۳. بیاحساس، بیسوز
آسان گرفتن، لاقیدی کردن، غفلت ورزیدن، کاهلی کردن، سستی کردن
۱. لاقیدی، مسامحه، مسامحهکاری ۲. تساهل، آسانگیری
درویشانه، قلندرانه، لاقیدانه
بیبندوباری، بیفکری، لاقیدی، هرزگی