لشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیحال، بیعار، بیغیرت، بیکاره، تنآسا، تنبل، لاابالی ۲. تن، جسد، لاشه، مردار ۳. گلولای، لجن ۴. سماق
سودنفرهنگ مترادف و متضاد۱. لمس کردن ۲. ساییدن ۳. مالش دادن، مالیدن ۴. خرد کردن، ریز کردن، نرم کردن، کوبیدن ۵. ذوب کردن، گداختن ۶. سفتن ۷. ازاله بکارت کردن ۸. سوراخ کردن ۹. فرسودن، کهنه
بچهننهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنبل ۲. لوس، ننر ۳. نازپرورد، نازپرورده ۴. بیکفایت، نالایق ۵. بیشهامت، ترسو