لبفرهنگ مترادف و متضاد۱. شفه، لوچه ۲. دهانه ۳. کناره، لبه ۴. حاشیه، ساحل، کنار ۵. تپانچه، سیلی، کشیده
چکیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جوهره، خلاصه، عصاره، لب، ملخص ۲. افشره، عصاره ۳. ماستآبرفته، آبرفته ۴. عمود، گرز
تفوهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دهان گشودن ≠ لب فروبستن ۲. به زبان آوردن، به سخن آمدن، سخنگفتن، لب به سخن گشودن ≠ سکوت کردن، خاموش ماندن