42 مدخل
بالاپوش، ردا، قبا، نمد
پوشاک، پوشش، تنپوش، جامه، حله، دثار، رخت، زی، کسوت، ملبوس، ناری
آکنده، انباشته، پر، سرشار، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملو ≠ تهی، خالی
لباس شنا
لباسپوشیدن، پوشیدن
لباسپوشاندن، پوشاندن
جامه، لباس
پر شدن، لبالب شدن، لبریز گشتن، آکنده شدن، مملو شدن