لافرهنگ مترادف و متضاد۱. بین، درون، مابین، میانه، میان، وسط ۲. درز، روزن، شکاف، کر ۳. لایه، ورق ۴. تا، چین ۵. خیر، لما، نه ۶. قیچی، مقراض
لابهفرهنگ مترادف و متضاد۱. التماس، تضرع، زاری، ضرع، ندبه ۲. تزویر، فریب، مکر، نیرنگ ۳. تملق، چاپلویی، چربزبانی
بازیفرهنگ مترادف و متضاد۱. لعب، ملاعبه، ملعبه ۲. تفریح، تفنن، ۳. قمار، گنجفه ۴. ورزش ۵. فریب، حیله، نیرنگ ≠ جدی ۶. نقش ۷. حادثه، رویداد، پیشآمد ۸. شوخی