لابهفرهنگ مترادف و متضاد۱. التماس، تضرع، زاری، ضرع، ندبه ۲. تزویر، فریب، مکر، نیرنگ ۳. تملق، چاپلویی، چربزبانی
ناچارفرهنگ مترادف و متضاد۱. لابد، لاعلاج، مجبور، مضطر، ملزم، ناگزیر ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً ۳. بیاختیار، بیچاره، عاجز ≠ چارهدار
ناگزیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. لابد، لاعلاج، مجبور، ملزم، مضطر، ناچار ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً، قهراً ۳. محتوم، ضروری، لازم ۴. بیاختیار، بیچاره، عاجز