معنی قیر کاج (داروسازی - صنعت) | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

قبر

فرهنگ مترادف و متضاد

آرامگاه، تربت، تربت، خاکجا، ضریح، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار

قدر

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اندازه ۲. ارزش، بها، قیمت ۳. ارج، بزرگی، بلندی، مقام

قدر

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تقدیر، سرنوشت، قضا ۲. حکم، فرمان ۳. توانا، قادر، قدرتمند، مقتدر، ۴. توان، زور

قذر

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. پلشت، پلید، چرک، غایط، کثیف ۲. پنتی، شلخته، لچر ≠ نظیف

قر

فرهنگ مترادف و متضاد

ادا، اطوار، افسون، خرامش، دلبری، دلربایی، غمزه، لنجه

جست‌وجوی متن

ارگ

فرهنگ مترادف و متضاد

حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات

ایوان

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. درگاه، رواق، صفه ۲. بارگاه، صرح، قصر، کاخ

تقدیر

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. سرنوشت، قدر، قضا، مشیت الهی، مقدر ≠ تفویض ۲. امتنان، تشویق، سپاسگزاری، ستایش، قدردانی ≠ توبیخ ۳. قسمت، نصیب، طالع، بخت ۴. مرگ، اجل ۵. عاقبت کار، فرجام

دربار

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بارگاه، صرح، قصر، کاخ، ۲. دیوان ۳. سرا، مسکن، منزل

دولتسرا

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. خانه، دولتمنزل، منزل ۲. صرح، قصر، کاخ ≠ کوخ، کلبه