پیل، ≠ قویفرهنگ مترادف و متضاد۱. برومند، پراستقامت، پرتوان، تند، تنومند، توانا، توانمند، دلیر، زفت، زورمند، قادر، قلچماق، نیرومند ۲. سخت، شدید ≠ ضعیف، کمزور
تقویت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نیرومند ساختن، قوی کردن ۲. مقاوم ساختن، استحکام بخشیدن ۳. تحکیم بخشیدن ۴. پشتیبانی کردن، حمایت کردن
برومندفرهنگ مترادف و متضاد۱. بارور، مثمر، میوهدار ۲. قوی، رشید، نیرومند محکم ۳. برخوردار، بهرهور، کامروا، کامیاب ۴. خرم، شاداب ۵. آبرومند