معنی قهراً و جبراً

جست‌وجوی مشابه

۱. بناچار، بهزور، جبراً، عنفاً، ناگزیر ۲. بالطبع، طبیعتاً

نازکنارنجی، نازو

انتقامجو، بیدادگر، جابر، جبار، ستمگر، منتقم، ظالم، قاهر

برافروختگی، تیزی، جبر، خشم، سرگران، عتاب، عنف، غضب، غلبه، غیظ، نقار ≠ رفق، مدارا، مهربانی، نرمی

اجباری، جبری، زورکی، زوری، قسری

بهجبر، بهزور، بهعنف، جبراً، زوری، قهراً

۱. اضطراری، الزامی، جبری، زورکی، زوری، قسری، قهری ۲. اجباراً، جبراً، قهراً ≠ اختیاری

پرناز، قهرو، نازآلود، نازدار، نازی

بزور، عنفاً، قهراً، کرهاً، مجبوراً ≠ مختاراً

۱. لابد، لاعلاج، مجبور، ملزم، مضطر، ناچار ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً، قهراً ۳. محتوم، ضروری، لازم ۴. بیاختیار، بیچاره، عاجز