27 مدخل
۱. حتمی، مسلم، یقینی ۲. روشن، صریح، واضح ≠ غیرقطعی
قطعیشدن، ثابت شدن، محرز شدن، مسجل شدن، محقق شدن
مسلم شدن، قطعی شدن، تردیدناپذیر شدن، مسجل شدن
۱. قطعیت، یقین ۲. ضرورت، لزوم
۱. ایست(قلبی، مغزی)، فجاه، ۲. توقف، درنگ، سکوت، صمت، مکث، وقفه ۳. آسیب، لطمه
مسلمشدن، قطعی شدن، متقن شدن، به ثبوت رسیدن، ثابت شدن