قاعدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آیین، ترتیب، رسم، روش، سیرت، طرز، طریقه ۲. اساس، اصل، بنیاد، بنیان، پایه، شالوده ۳. حیض، رگل، عادت ۴. ضابطه، قانون، نسق، نظم
تارومارفرهنگ مترادف و متضاد۱. قلعوقمع، مغلوب، مقهور، منکوب، منهزم ۲. پخشوپلا، پراکنده، متفرق ≠ مجموع ۳. تندوخند، ازهمپاشیده، زیروزبر
تارومار شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قلعوقمع شدن، مغلوب شدن، مقهور شدن، منکوب شدن ≠ پیروز گشتن، ظفر یافتن ۲. پخشوپلا شدن، پراکنده شدن، متفرق شدن ≠ اجتماع کردن