معنی قلب | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. دل، فواد ۲. باطن خاطر، ذهن ۳. بدل، تقلبی، شهروا، قلابی، ناسره ۴. مرکز، میان، وسط ۵. تقلب ۶. تحریف

صادقانه، صمیمانه

۱. چارچوب، چهارچوب، کادر ۲. دوری، سینی، طبق ۳. قاپ، کعب ۴. جلد، غلاف، محفظه ۵. اندازه، مقدار

قابانداز، قابباز، قمارباز، مقامر

۱. گیرا، گیرنده ۲. دبش، گس

۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب ۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، ۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق ۴. فائق

قلبشده، باژگونه، برگردانیده، وارونهشده، واژگون

دل، قلب

۱. حضور قلب ۲. بحث، گفتگو ۳. پرسش و پاسخ، جواب و سوال

جناحراست، قلب، مقدمه ≠ میسره

۱. قلب، نارایج، ناروا، ناسره ۲. بیمقدار، پست، دونمایه، زبون، فرومایه ۳. ناگهان