قطعفرهنگ مترادف و متضاد۱. انقطاع، برش، جدایی، فک ۲. بریده، جدا، گسسته، گسیخته ۳. بریدن، گسستن، گسیختن ۴. بریدگی، گسیختگی ۵. قطعه ۶. اندازه، قالب ۷. یقین ≠ وصل
بخشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهر، بهره، پاره، جزء، حصه، قسمت ۲. قطعه، ناحیه ۳. باب، فصل، مبحث، مقوله ۴. دپارتمان، شعبه ۵. منطقه، ناحیه ۶. تسهیم، تقسیم، سهم، قسمت ۷. بند ۸. حوت، ماهی
بلوکفرهنگ مترادف و متضاد۱. قسمت، منطقه، ناحیه ۲. قطعه ۳. دهستان ۴. جماعت، دسته، گروه ۵. قطعات سنگ یا سیمان، تابوک ۶. ردیفساختمانهای موازی
پارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت ۲. بهر، حصه، قسمت ۳. بخش، فصل ۴. دریده، شرحه، گسسته، گسیخته ۵. ژنده، غاز، فرسوده، مندرس ۶. خرقه، مرقع، وصله ۷. پرش، پرواز، پری