معنی قطعه | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. پاره، تکه، خرده ۲. دانه، عدد، فقره ۳. لخت ۴. بخش، پارچه، قطع ۵. قاره

بخشبخش، پارهپاره، تکهتکه، قسمتقسمت

پشک، سهم، قسمت، نصیب

جرعه، چکه

۱. انقطاع، برش، جدایی، فک ۲. بریده، جدا، گسسته، گسیخته ۳. بریدن، گسستن، گسیختن ۴. بریدگی، گسیختگی ۵. قطعه ۶. اندازه، قالب ۷. یقین ≠ وصل

۱. برشدادن، بریدن ۲. گسستن، گسیختن ۳. موقوف کردن ۴. تقطیع ≠ وصل کردن

۱. قطعهبندی ۲. دستهبندی

سوارکننده، قطعهبند

پاره، تکه، قطعه

جزءجزء، قسمتقسمت، قطعهقطعه، بریدهبریده، پارهپاره

پارهپاره، تکهتکه، قطعهقطعه