بعدفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوری ≠ قرب ۲. فاصله، مسافت ۳. اندازه، وسعت ۴. جنبه، جهت، نظر ۵. منظر، دیدگاه
سرخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن