قدرتفرهنگ مترادف و متضاد۱. توان، زور، قوت، قوه، نیرو ۲. استطاعت، تاب، توانایی، طاقت، وسع ۳. زبردستی، مقاومت، نیرومندی، هنگ، یارا ۴. استیلا، اقتدار، تسلط، سلطه ۵. تاثیر، نفوذ، ۶. انرژی
قدرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تقدیر، سرنوشت، قضا ۲. حکم، فرمان ۳. توانا، قادر، قدرتمند، مقتدر، ۴. توان، زور
سلطهجوفرهنگ مترادف و متضاداستیلاجو، استیلاگر، اقتدارطلب، سلطهطلب، اقتدارگرا، سلطهگر، سیطرهجو، قدرتطلب ≠ سلطهپذیر
مستکبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. استثمارگر، امپریالیست، سرمایهدار، طاغوتی ۲. گردنکش ۳. متکبر، مغرور ≠ مستضعف ۴. زورگو، قدرتطلب ۵. جهانخوار