قابلفرهنگ مترادف و متضاد۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب ۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، ۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق ۴. فائق
گویافرهنگ مترادف و متضاد۱. سخنگو، قایل، ناطق ۲. روشن، شیوا، صریح، واضح ۳. انگار، ظاهراً، گوئیا، گویی، مثلاینکه، محتملاً ۴. حاکی، مشعر، ≠ الکن، لال
تمیز دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازشناختن، تشخیص دادن، درک کردن، فهمیدن ۲. متمایز ساختن، امتیاز قایل شدن