قابلفرهنگ مترادف و متضاد۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب ۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، ۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق ۴. فائق
چاووشفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیشرو قافله، طلایه، نقیب قافله ۲. راهنمای زوار ۳. اشعارمذهبی ۴. حاجب، چاووشخوان، چاووشگر
گروهفرهنگ مترادف و متضاد۱. امت، جماعت، طایفه، طبقه، قبیله ۲. جمع، جمعیت، جمهور ۳. باند، توده، فرقه ۴. جوخه، دسته، رده، رسته، فوج، ، عده ۵. انجمن، ، جرگه، حلقه، ، زمره، سلک، ملا ۶. سنخ،