معنی قارلق | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

بخشپذیر، تقسیمپذیر، قابلتقسیم ≠ تقسیمناپذیر، غیرقابلقسمت

۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب ۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، ۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق ۴. فائق

پذیرفتنی، قبول کردنی، قابلقبول، قابلپذیرش ≠ باورنکردنی

تقسیمپذیر، قابلتقسیم، قابلقسمت ≠ بخشناپذیر

باورکردنی، پسندیده، قابلقبول، مطلوب، مقبول، موردپسند ≠ غیرقابلقبول، نپذیرفتنی

پذیرفتنی، راضیکننده، رضایتآمیز، قابلقبول

۱. قابل اشتعال، اشتعالپذیر ۲. لایق سوختن، سزاوار سوزاندن ۳. تباهشدنی، نابودشدنی