قابلفرهنگ مترادف و متضاد۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب ۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، ۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق ۴. فائق
قابفرهنگ مترادف و متضاد۱. چارچوب، چهارچوب، کادر ۲. دوری، سینی، طبق ۳. قاپ، کعب ۴. جلد، غلاف، محفظه ۵. اندازه، مقدار
تمیز دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازشناختن، تشخیص دادن، درک کردن، فهمیدن ۲. متمایز ساختن، امتیاز قایل شدن
سوختنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. قابل اشتعال، اشتعالپذیر ۲. لایق سوختن، سزاوار سوزاندن ۳. تباهشدنی، نابودشدنی