معنی قاب | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. چارچوب، چهارچوب، کادر ۲. دوری، سینی، طبق ۳. قاپ، کعب ۴. جلد، غلاف، محفظه ۵. اندازه، مقدار

قابانداز، قابباز، قمارباز، مقامر

۱. گیرا، گیرنده ۲. دبش، گس

۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب ۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، ۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق ۴. فائق

حملکردنی، منقول ≠ غیرقابلحمل، غیرمنقول

بخشپذیر، تقسیمپذیر، قابلتقسیم ≠ تقسیمناپذیر، غیرقابلقسمت

قابانداز، قابباز، قمارباز، مقامر

بخشپذیر، تقسیمپذیر، قابلتقسیم ≠ تقسیمناپذیر، غیرقابلقسمت

قابخانه، قمره، کازینو

چارچوب، قاب، کادر

تقسیمپذیر، قابلتقسیم، قابلقسمت ≠ بخشناپذیر