حکیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. عارف، فیلسوف ۲. دانشپژوه، دانشمند، دانشور، عالم، فاضل، فرجاد ۳. پزشک، حکیمباشی، طبیب ۴. عاقل، فرزانه، دانا ≠ جاهل، بیمار، مریض
حکمافرهنگ مترادف و متضاد۱. حکمتدانان، حکیمان، دانایان، فلسفهدانان، فلاسفه، دانشمندان، فیلسوفان، عالمان، علما، فرزانگان، خردورزان ≠ جهال ۲. طبیبان، پزشکان
متکلمفرهنگ مترادف و متضاد۱. خطیب، سخنگو، گوینده، ناطق ۲. عالم کلام، کلامی ≠ مستمع، شنونده ۳. فیلسوف، فسلفهدان
حکمتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تصوف ۲. علمبرین، مابعدالطبیعه، فلسفه ۳. عرفان ۴. خرد، دانایی، فرزانگی ۵. کمال ۶. علم، فرزان، معرفت ۷. پند، اندرز ۸. دلیل، علت، سبب ۹. مشیت الهی، علم الهی