فاشفرهنگ مترادف و متضادآشکار، آشکارا، ابراز، افشا، برملا، جلوهگر، ذایع، رسوا، ظاهر، عالمگیر، علنی، عیان، لو، مشخص، مشهود، معلوم، نمودار، واضح، هویدا ≠ مخفی، ناآشکار، نهان
سهمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهر، بهره، حصه، قسمت، نصیب ۲. بیم، ترس، دهشت، خوف، هراس، هول ۳. هیبت، شکوه ۴. هیمنه، جذبه ۵. پیکان، تیر، خدنگ، فلش ۶. قرعه
ابرازفرهنگ مترادف و متضاد۱. افشا، برملا، بروز، فاش ۲. اشعار، اظهار، اعتراف، اعلام، اقرار، بیان، تقریر، عرض ۳. آشکار ساختن، ظاهر کردن ≠ کتمان