فریادفرهنگ مترادف و متضادبانگ، جیغ، خروش، دادوبیداد، زوزه، شیون، صیحه، ضجه، عربده، غریو، غلغله، فغان، غیه، ناله، نعره، نفیر، ولوله، هیاهو
خروشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بانگبرآوردن، خروش برآوردن، فریاد کردن، بانگزدن، فریاد زدن، داد زدن، داد کشیدن، نعره زدن، ۲. زاری کردن، ضجه کشیدن، بهفغانآمدن ۳. خروشان شدن ۴. بهتلاطمآمدن، مت
ویرفرهنگ مترادف و متضاد۱. فریاد، ناله ۲. ادراک، استنباط، درک، فهم، هوش ۳. بهخاطرسپاری، حافظه، یادگیری ۴. میل، ویار، هوس